خاطرات روز یکشنبه 1398/10/22
صبح بدجور حال منو خراب کرد،برا بعضی ها وسایل صبحانه فراهم کنم بعد پشت سرم حرف درست کنند و رابطه من با دیگران بهم بزند ظهر سر غذا با علی اصغر بحث مو شد باعث شد که دو نفر منو مسخره کند. شبی ساعت 8 با رفیقم میلاد رفتیم پالادیوم در راه برگشت به خانه شام خوردیم.
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۸ ساعت 16:36 توسط مهدی فاروقیان
|